دلم جامانده است...
هوالشهید
چون
کاروان آنان به شهر ساوه رسید، نیروهای نظامی ساوه به کاروان حملهور شدند و مردان
کاروان را به شهادت رساندند. بر پایهی برخی گزارشها چون فاطمهی معصومه(سلام
الله علیها) پیکرهای غرق به خون 23 تن از عزیزان و نزدیکان خود را مشاهده کرد به
شدّت دل شکسته و محزون و در نتیجه بیمار شد. (ریاض الانساب/142) و چنین نقل شده که
حضرت معصومه (سلام الله علیها) وقتی در ساوه مریض شد به همراهان خود فرمود مرا به قم
ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: قم مرکز شیعیان ما خواهد بود. (ودیعهی آل
محمّد/12)
مردم مؤمن قم هنگامی که از
این فاجعهی دلخراش آگاه شدند شتابان به سوی ساوه شتافتند و حضرت معصومه(سلام الله
علیها) را ـ گروه فراوانی از مؤمنان سواره و پیاده ـ در اوج احترام با کجاوه به قم
آوردند و ناقهی حامل حضرتش در محلّی که امروز "میدان میر" نامیده میشود
زانو بر زمین زد و آن حضرت را به منزل موسی بن خزرج بردند و بیماری ایشان 17روز به
طول انجامید و پس از 17 روز روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست.
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت
تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است
خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را
به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را
جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
شعر از علی اکبر لطیفیان
یـ علی ـا