آقا " تقصیر " شما نیست ...
که " تصویر "شما نیست
من آیینه ای پر شده از
گرد و غبارم ..!
آقا " تقصیر " شما نیست ...
که " تصویر "شما نیست
من آیینه ای پر شده از
گرد و غبارم ..!
آخر نمی شود ننوشت,
معلم از شما.
بگذار معلم برای موضوعی
که دادی, انشاء بخوانم
موضوع: از -نزدیک ترین- دوستتان چه یادگرفته اید؟
آقا, اجازه!
یاد گرفته ایم سنگین باشیم,
البته ما نمی دانیم سنگین بودن یعنی چی!
فقط میدانیم یعنی خودمان را گرفتن
اما نمی دانیم برای چی و کی؟!!
امشب که برف می آمد دلم می خواست کمتر
تنها باشم... دل می خواست کسی بیاید
پیامکی رفت....اما... جوابی نفرستاد که راستش
تاریخ اعتبار شارژ برای شما تمام شده بود، او می گفت
یاد گرفته ایم شب هایمان که حداقل مال
خودمان است مثل
روزهایمان که مال دیگران است برنامه ریزی شده باشد
می دانیم وقت تنگ است
باید عادت کنیم به کم کم ندیدن
آدم های سنگین برنامه ریزی شده...
- اندوه بزرگی ست چه باشی چه نباشی -
معلم بنویس پای تخته ات
رفیق ترین رفیقان خواهند
رفت،
خط کش و معیار آنها خودشان هستند و
هر چه فکر و قضاوت می کنند
- که دست بر قضا همیشه ما اشتباه برداشت می کنیم-
یاد گرفته ایم، حالا که وقتمان را نباید
مانند آب معدنی در جوب بریزیم و هدر بدهیم
بقیه حتی اگر دل شان
برای ما تنگ هم شده بود، محل [...] نگذاریم
به ما چه مربوط که حالشان خراب است
و منتظر ما هستند
معلم کیف بین ما را بردار که تقلب دیگر ممکن نیست
او میز و کلاس را ترک کرده است
چند روزی غایب شده که تنبیه کند
بچه های کلاس خالی را
آقا اجازه در جعبه ابزار مدرسه
سیم چین سیم خاردار هست؟
بچه ها او را پیدا کرده اند
پشت شمشاد ها
گوشه ی مدرسه کنار درختان بی سر کاج
اتاقکی ساخته از جنس قضاوت های زودهنگام
بچه ها دیده اند
پیله ای دور خودش کشیده از
سیم خاردارهای زنگ زده گذشته ی مه آلودش
معلم
آیا می شود اوی سنگین سیم پیچی شده را
روزی کنار بچه های کلاس دید؟
+ امشب شبی دیگر برای من بود
قرار هر ساله خودم با او - سیم پیچ سنگین برنامه ریزی شده - و بچه های دیگر کلاس
کسی یادش نبود انگار
چهار روز از آخرین ماه - اسفند - سال گذشته است
قراری که رفت تا سال دیگر
تولدت مبارک محمد امین :'(
هوالنور
امام, روح خدا را در ما بیدار کرد
ما همه ی تاروپود دین و زندگی مان مدیون حضرت خورشید است.
الله اکبر به این معجزه و موهبت الهی به قوم حضرت سلمان که حضرت روح الله در ایران قیام کرد.
زندگی در زمانه ی کلمه محبوب قرن, منزلی از منازل رسیدن به سرچمشه نور, ذخیره خدا در زمین و زمان, حضرت حجت ارواحنا له الفدا ست
فریاد از قلب مومن است و این فریادی که از قلب مومن است بر همه چیز غلبه می کند؛ بر کاخ سفید هم غلبه می کند و غلبه کرده است . و موج این ایمان درسرتاسر دنیا از زیر بار این ظلمهایی که در طول تاریخ بر آن شده است ، از زیر این باردارد در می آید.
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
هوالشهید
نشسته ام گوشه ای و از پشت پرده اشک نگاه می کنم، به ظاهر در چشم های مردم شهر دیده می شود، دارند سیاهی عزایت راجمع می کنند، مگر می شود اشک های غریبی تو را جمع کنند، مگر می شوند صدای های سینه زنی غمت را که در گوش روزگار ماندگار شده است جمع کنند، مگر می شود پاره های سوخته دل ما را جمع کنند،
مگر صدای غریبانه تو در گودی قتلگاه جمع می شود؟ مگر فشار غم یار از روی دل زینب کم می شود...
باید عالم همه ماتمکده شود، شاید شاید، که نه، یک لحظه از غربت عاشورا کم نمی شود
آقا، قبول! خون گریه های شما
آقا، قبول! دعاهای شبانه ی شما
آقا، قبول! اربعین پای پیاده کربلا
می دانم! فقط رنگ سیاه گناهان ما مولا!
چشم های خسته از اشک شما را خسته تر می کنند
پ.ن: خوشا آنان که دو ماه نیرو گرفتند تا زنده بمانند بی(کم) گناه!!!
پ.ن: الو الو کربلا، یا حجت الله، جواب بدین به گوشم، شما گفتی صدا مو داری، اما گوش من است که پرده دارش، شیطان شده است...
پ.ن: راه نفسم گرفته با بغض هایی از عزای تو یا حسین، کاش گریه می کردم
هوالشهید
آنها که جا مانده اند پای رفتن داشتند، بریده بودند ، دلشان آنجا بود، اما قید و بند روزگار زمین گیرشان کرده بود، حلالیت طلبی ها آتش شان می زد، تصاویر ارسالی آنجا غم بر غمشان آوار می کرد، اینها پیش از این رفته بودند آنجا، امسال که نرفتند، بی لیاقتی و کم سعادتی نداشتند...
حال اینها را کسی که نرفته است هیچ زمان درک نمی کند، سخت است آقا صدایت بزند و تو سر در امور دنیایی کنی و اشک پنهانی بریزی که جا ماندیم از قافله! بد برزخی است بین دنیا و بهترین سفر عالم گیر کردن، اینها را ملامت نکنیم اینها پر دردند و جا مانده
دیدی آنها که رفتند کار حسینی کردند و حالا که تو ماندی باید کار زینبی کنی و گرنه ...
قرن هاست که فریاد «هل من ناصر» سید الشهدا(ع) پهنه زمان را پیموده است.اما از عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو می گردد تا ببیند که چون صدای «هل من ناصر» امام عشق برخیزد، چه می کنیم.
(آقا سید مرتضی)
هوالناصر
ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم الشأن اسلام، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدف های اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفه الهی بوده بهطور شایسته انجام داده است و بحمدالله تعالی قدم های بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - برداشته است. گرچه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است، لکن ارزشهای بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز میتواند از آن بالاتر باشد.
[حضرت خورشید(ره)][۴ اسفند ۱۳۶۴]